خلق را با قدرت خود، بی هیچ سابقه ای بیافرید و آنان را مطابق خواست خود ایجاد نمود . سپس آنان را در راه اراده اش پیشبرد و در راه دوستی اش برانگیخت . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش در ستایش خداوند، عزّوجلّ ـ]
پنج شنبه 85/1/31 ساعت 9:16 صبح
روزی خود را حیران خودم
وروزی خویش را غرق حیرتی
روزی به دنبال عشق سپهر خیال را تا ستاره ها
می پیمایم تا اوج را در بی نهایت عشق یابم
وروزی را ملول از انسان به دنبال انسانم
روزی خود را اسیر عشق وروزی عشق را آزادی
روزی رهایی از او را غنیمت وروزی گرفتاری را آرزو میکنم
هر روز بیقرار و جستجو گر بدنبال چه میگردم خدایا !
روز ی زمزمه های عاشقانه مرا به مهتاب میرساند
و روزی استماع زمزمه ها مرا رنجور
روزی تنهایی را فریاد میکنم
وروزی را به دنبال تنهایی میگردم
ای قلب بی قرار من سر گشته بدنبال چه میگردی؟
که هرروز را بی تاب ثانیه هایی
آرامش را در چه تمنا کرده ای
روزی در دیروز زندگی میکنم و روزی فردا را
جستجو گرم
کجاست آنجا که دستان پر مهر بشر خارج از هر جنسی ورنگی ونژادی ارمغان آورنده محبت باشد
و نوازشگر مهر
جایی که آسمانش برای همه آبی ست
جایی که کسی ،کسی را بیشتر از خود دوست داشته باشد
وکمترین سلامی ترانه ایست بی ریا
میخواهم آنجا روم که طنین دوستت دارم هیچ انسانی از برای خود خواهی او نیست
و هیچ کودکی در آرزوی آغوش امنیت نمی میرد
هیچ مسکینی از گرسنگی تا صبح در تاب آن نمی سوزد
هیچ فرزندی پدر پیر خود را به کوچه های بی کسی روانه نمی دارد
و هیچ بمبی بر رهگذری فرو نمی ریزد
میخواهم بروم آنجا که هیچ ثروتی برتر از آدمیت نباشد
نوشته شده توسط: چکاوک
i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدیدهای امروز:: :: بازدیدهای دیروز:: :: درباره خودم :: :: لینک به وبلاگ :: :: اوقات شرعی ::
:: لینک دوستان من ::
:: آرشیو :: آرشیو دو :: وضعیت من در یاهو:: :: خبرنامه ::
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
36430
50
0
آرشیو یک
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385